مدتهاست که به این فکر میکنم زبان نویسنده چیست؟
بچههای فضای مجازی اکثرا از نوع نوشتههای من فراریند و الان هم تمام تلاشم را میکنم تا ساده بنویسم.
ساده نویسی عمق علمیرا گاهی میکاهد و نویسنده را موظف به نوشتار بیشتر میکند. ولی با همهی اوصاف قبول دارم که نوشته باید رَسا و شیوا باشد. به این فن فَصاحت و بلاغت گویند. ولی فصاحت و بلاغت ما با کلمات و اصطلاحات فراوانی از عربی عجین گشتهاست. گاهی برعکس ساده نویسی موجب فهم و درک بهتر و در نتیجه فصاحت و بلاغت بیشتر میشود.
اما ساده نویسی با محاوره نویسی متفاوته! و با همهی تفاسیر ، امروزه بیشتر نوشتههای محاورهای باب پسند هست. محاوره نویسی را بیشتر گویندگان رادیو و نویسندگان فیلمنامه انجام میدهند ولی اکنون به فضای نوشتن کشیده شدهاست و اگر کسی غیر محاوره بنویسد از دید جدید ، امروزی نیست و محکوم به انزواست.
روز به روز ، افراد مجبور میشوند به حالت محاورهای بنویسند که هیچگونه نظام آوایی و ساختاری ندارد.
زبان گفتاری ، زبان نوشتاری
تا آنجا که میدانیم یکی از دروس پایه اول دبیرستان بود. مطلبی را بصورت انشاء مینوشتیم و سپس میبایستی آنرا بصورت زبان محاوره مینوشتیم و البته بازهم قاعدههای خود داشت و همانند امروزه نبود که « هنوز » را هَنوع بنویسیم. تشکر ، را تچکر نمینوشتم و...
!! چندوقت پیش لیست برداری و یادداشت برداری کردم ولی دیدم از شمار و حوصله ، خارجست!
حال زبان نویسنده باید چگونه باشد؟
فکر کنم اگر همینگونه بنویسم اشکالی ایجاد نکند و طیف وسیعی از خوانندگان را داشته باشد، این مهم با آزمون و خطا بدست آمد و همچنین بدون تاوان نبوده! همینکه از همین روی ، همهی نوشتههای خودم را پاره کنم یا وب را حذف! تاوان بوده!
فکر کنم دیگر کسی با تعجب ننویسد ، چرا اینجوری حرف میزنی؟ این لهجه کجاست؟ و بدتر آنکه میخواندم: آقا شما تازه فارسی یاد گرفتی؟
رمانی را میخواندم به اسم خواجه تاجدار ، واقعا ترجمهی شیوایی داشت!
ولی با این وجود باید میان نوشتن حکایت و رمان با فرهنگ لغت و دایرهالمعارف تفاوت قائل شد.
مثلا هر رشتهای ، اصطلاحات خاص خودش دارد. مثلا در فرهنگ لغات حتما اصلاح مأخوذ را خواهید خواند و...